ولادت امام کاظم (ع)
در روز هفتم ماه صفر سال 128 هجري بود که هفتمين اختر ولايت و امامت، در محلّي
به نام ابواء ـ يکي از منزل هاي ميان مکه و مدينه ـ به دنيا آمد.
يکي از ياران امام صادق(عليه السلام) به نام ابوبصير مي گويد: «در ابواء، در خدمت
امام مشغول غذا خوردن بوديم که پيک حميده ـ مادر حضرت موسي بن جعفر(عليهما
السلام) ـ از راه رسيد و بشارت ولادت نوزاد جديد را به خدمت امام داد. حضرت
بلافاصله از جا برخاست، چيزي نگذشت که به سوي ما برگشت در حالي که آستين بالا
زده بود و خندان به نظر مي رسيد.
گفتم خداوند شما را هميشه خندان کند و چشمت را روشن گرداند. حميده چه آورده است؟
فرمود: خداوند به من پسري عنايت فرمود...»
امام پس از توقف کوتاهي در ابواء، به سوي مدينه رفت و هنگامي که وارد مدينه شد، به
شکرانه اين مولود مبارک، سه روز به مردم طعام داد.
مِنهال قصّاب گويد: «مکه را به قصد مدينه ترک گفته، در ابواء خدمت امام صادق(عليه
السلام) رسيدم که براي او فرزندي به دنيا آمده بود. من پيش از امام(عليه السلام) وارد
مدينه شدم و آن حضرت روز بعد وارد شهر مدينه شد، پس آن حضرت سه روز به مردم
طعام داد و من از جمله آن کساني بودم که هر سه روز به خانه حضرت رفته و غذا مي
خوردم و تا روز ديگر چيزي نمي خوردم.»
شخصيت امام کاظم(عليه السلام)
از آغاز تولد امام موسي بن جعغر(عليهما السلام) ، آثار عظمت و بزرگي در سيماي
ملکوتي اش جلوه گر بود؛ چراکه هنوز به دنيا نيامده بود که امام صادق(عليه السلام) از
چنين فرزندي خبر داد و به فرزند احمر درباره حميده مادر امام کاظم(عليه السلام) فرمود:
«اي فرزند احمر، زود است که از او نوزادي به دنيا مي آيد. ميان او و پروردگار خويش،
هيچ گونه حجاب و پرده اي نباشد.»
و در دوران کودکي دوست و دشمن را به حيرت و شگفتي وامي داشت. او گاهي که در
محضر پدر سخن مي گفت امام صادق(عليه السلام) در تأييد گفته و بيانات فرزند خود مي
فرمود: «يا بُنَيَّ اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذِي جَعَلَکَ خَلَفاً مِنَ اْلآباءِ وَ سُرُوراً مِنَ اْلأَبْناءِ وَ عِوَضاً عَنِ
اْلأَصْدِقاءِ».
و روز ديگري به عيسي بن شلقان که مي خواست از محضر امام صادق(عليه السلام)
درباره ابوالخطاب سؤالي بکند، حضرت در ابتدا فرمود: «اي عيسي، چه چيز تو را مانع
شد که فرزندم را ملاقات کني و از او هر آنچه که مي خواهي بپرسي؟»
عيسي مي گويد: «نزد عبد صالح (موسي بن جعفر) رفتم در حالي که در مکتب نشسته و
بر لبانش اثر جوهر بود. تا مرا ديد بدون هيچ مقدمه اي فرمود: اي عيسي، خداي تبارک و
تعالي از پيامبران بر پيامبري عهد و ميثاق گرفت و هرگز از آن پيمان دست برنداشتند و
از اوصيا و جانشينان نيز بر جانشيني آنان پيمان گرفت و به گروهي از مردم ايمان را به
عنوان امانت سپرد و پس از مدتي آن را از آنان باز مي ستاند و ابوالخطاب از جمله
کساني بود که ايمانش عاريه و امانتي بود و پس از مدتي خداوند ايمان او را از او باز پس
گرفت. گويد پس از شنيدن اين سخن او را در آغوش گرفته و ميان دو ديده اش را بوسيدم
و گفتم؛ پدر و مادرم به فدايت، آنها فرزنداني هستند که از نظر پاکي و کمال، بعضي از
بعضي ديگر گرفته شده و خداوند شنونده و داناست. سپس به محضر امام صادق(عليه
السلام) برگشتم. امام به من فرمود: اي عيسي چه کردي؟ عرض کردم پدر و مادرم به
فدايت، به دستور شما به حضورش رفتم، او ابتدا درباره ابوالخطاب به من خبر داد و هر
چه که در نظر بود به من جواب داد. به خدا سوگند آنجا بود که پي بردم او صاحب اين
امر است. امام صادق فرمود: اي عيسي، اين فرزندم را که ديدي اگر از تمام قرآن، از او
مي پرسيدي همانا از روي آگاهي به تو جواب مي داد.»
محمد بن مسلم گويد: «روزي ابوحنيفه به محضر امام صادق(عليه السلام) وارد شد و
عرضه داشت: فرزندت موسي را ديدم که در مسجد نماز مي خواند و مردم نيز از مقابلش
عبور مي کردند، در حالي که هيچ عکس العملي نشان نمي داد. امام صادق(عليه السلام)
فرمود: موسي را صدا کنيد. و چون امام کاظم(عليه السلام) به حضور پدر رسيد، آن
حضرت فرمود: ابوحنيفه مي گويد تو نماز مي خواندي و مردم از برابر تو عبور مي
کردند و آنها را منع نمي کردي؟ گفت: آري، پدر جان، آن کسي که من براي او نماز مي
خواندم از آنهايي که از برابرم مي گذشتند به من نزديکتر بود و خداوند مي فرمايد: و ما به
او از رگ گردنش نزديکتريم.
محمد بن مسلم مي گويد: همين که امام صادق(عليه السلام) اين پاسخ را از فرزندش شنيد
او را به آغوش کشيد و فرمود: پدر و مادرم فداي تو اي گنجينه رازها.
جملات و تعبيرهاي بسيار زيباي امام صادق(عليه السلام) درباره فرزندش امام موسي بن
جعفر(عليهما السلام) نشانگر شخصيت بي مانند آن حضرت است؛ چرا که امام
صادق(عليه السلام) از دوران کودکي پيوسته مردم را به فرزندش موسي بن جعفر، ارجاع
مي داد و مي فرمود: «هذا وَصِيّ اْلأَوْصِياء وَ عالِمُ عِلْمِ الْعُلَماء»؛ «اين فرزندم جانشين
اوصيا و عالم علم علما مي باشد.» و يا اينکه مي فرمود: «عَلَيْکُمْ بِهَذَا فَهُوَ وَ اللَّهِ صَاحِبُکُمْ
بَعْدِي».
منبع : http://shamsa.ir/
[ بازدید : 72 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]